میخواهم برایت تنهایی را معنی کنم!

 

  می خواهم برایت تنهایی را باز کنم!

 


در ساحل کنار دریا ایستاده ای 


هوای سرد 


صدای موج


انتظار انتظار انتظار

 

 به خودت می آیی 


یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند 


نه دستی که شانه هایت را بگیرد 


نه صدای که قشنگ تر از صدای دریا باشد


اسم این تنهایی است

به خدا دوستت دارم

    دوست دارم

  

دوستت دارم، نه واسه اينكه تنهام

 

    

دوستت دارم، چون تو گفتي، هميشه هستي باهام

 

    

دوستت دارم، نه واسه اينكه بي قرارم

 

    

دوستت دارم، چون تو گفتي، هيچ وقت نميكني خارم

 

   

دوستت دارم، نه واسه اينكه دربه درم

 

    

دوستت دارم، چون تو گفتي، ميگيري بال و پرم

 

    

دوستت دارم، نه واسه اينكه دل تنگم

 

    

 

 

دوستت دارم، چون تو گفتي، هميشه باهات يكرنگم

 

    

دوستت دارم، نه واسه اينكه دورم

 

    

دوستت دارم، چون تو گفتي، واست يه هم زبونم

 

    

دوستت دارم، نه واسه اينكه هستي تو رويام

 

    

دوستت دارم، چون تو تنهاترین آرزوهایمی

 

 

دوستت دارم، نه واسه ادامة حياتم

 

    

دوستت دارم، چون تويي تنها فرشتة نجاتم

 

    

دوستت دارم، نه واسه يه روز و دو روز

 

    

دوستت دارم، واسه هميشه، واسه هر روز

 

 

 

عشق ماندگار


عشق ماندگار

 

           روی سنگ سخت و کهن زندگی از دیرباز ردی باقی مانده است

  اثری که جاودانی است و هرگز محو نخواهد شد.دست فرشته ی 

 مهربان عشق  با قلمی زرین بر صفحه ی روزگار در ازل نقشی

 زد که تا ابد پایدار خواهد ماند.نقشی از پیوند دو قلب پاک و ساده

 که روزی در یک نگاه خلاصه شده و به هم گره خوردند و بر

 تابلوی حیات بر روی رنگین کمان دوستی ها و محبت ها برای 

 همیشه ماندگار شدند.

 امیدوارم اگه عاشق میشید عشقتون حقیقی باشه ،عاشق شدن آسونه ولی  مهم

 اینه که بتونید عشق رو تا ابد تو قلبتون نگه دارید و هیچ چیزنتونه اونو کمرنگ

 کنه در این صورته که شما عاشق واقعی و عشقتون عشق حقیقیه...

 و کلام آخر: تنها ماندن بهنر از گدایی عشق است.

گریه

کارت پستال درخواستی طراحان

 

گریه کردم! گریه هم این بار آرامم نکرد.


هرچه کردم ـ هر چه ـ آه انگار آرامم نکرد.

 


روستا از چشمِ من افتاد، دیگر مثلِ قبل

 


گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد.

 


بی‌تو خشکیدند؛ پاهایم کسی راهم نبرد.

 


دردِ دل با سایه‌ی دیوار آرامم نکرد.

 


خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد.

 


خواستم اما نشد، این کار آرامم نکرد.


سوختم آن‌گونه در تب؛ آه از مادر بپرس


 

دستمالِ تب‌بُر نم‌دار آرامم نکرد.

 

ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت؛


عشق ؛ شعر ؛ دفتر ؛ خودکار آرامم نکرد.

 

صفحه قبل 1 صفحه بعد